سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چینش ثانیه ها
 

گفتم که درس بخوانم، ولی که چه؟

هی در کلاس  بمانم، ولی که چه؟

یک خط مشق رها نکردم به عمر

تا آب بابا بدانم ولی که چه؟

بعد کلاس ریاضی دوان دوان

رفتم کلاس زبانم ولی که چه؟

آن صبح های سرد و سیلی های سرخ

ماندم به پای توانم، ولی که چه؟

دانشکده و یه شاگرد بود و من

چیزی نبود ندانم، ولی که چه؟

در آن نداری و پولای نسیه

به لب میرسید جانم، ولی که چه؟

منم بیکار و یک مدرک لیسانس

فوق لیسانس بگیرم، ولی که چه؟

ای دل چه هی گلایه میکنی، که چه...

من که هنوز جوانم، ولی که چه؟ 


[ سه شنبه 93/8/6 ] [ 11:37 صبح ] [ اکبر احمدی ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

امکانات وب